|پنجم|

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-بایدفکر کنم...اگه نشه بهم برسیم اخرش پس الان داریم چ غلطی میکنیم؟ میدونی پوریا!جمله اولت چنان ضربه ای بهم وارد کرد ک اصن داغون شدم!ب چی باید فکر کنی؟چون گفتم شرایط باشع میرم خارج؟حالا کلا ک بهت حق میدم!ولی این حقو بخودم بیشتر میدم!!!من میدونستم نمیشه ولی بخاطر دپست داشتنت خانوادم و خط قرمزامو گذاشتم زیر پام!ب هیچی فکر نکردم و‌بوسیدمت!بغلت کردم!ولی تو ب چی میخای فکر کنی؟:) استرس دارم!دلم‌گریه میخا |پنجم|...ادامه مطلب
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 32 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:05

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

|پنجم|...
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:31

صبا به لطف بگو ان غزال رعنا را.         که سر ب کوه و بیابان تو داده ای مارا میدونی...امشب که یهو افلاین شدی و گفتی نمیخای انلاین شی ب این فکر کردم ک اگه یک روز بگی تصمیم داری بری و دیگه برنگردی...دیگه دوسم نداشته باشی ...دیگه منو نخای....چه حسی پیدا میکنم؟امشب ک گفتی حپصله ی حرفای بقیه رو نداری نمیخای انلاین شی دلم تنک شد!دلم خالی شد ینی!مثلا ی روز بیدار شم ببینم دیک نیستی!!ببینمت ولی نباشی!صداتو بشنوم ولی صدام نکنی.چ روز سختی خواهد بود!البته الان یادم اومده ک هیچوقت وقتی کنار همیم نگفتی نیلوفر و من بگم جانم!متاسفانه همش توی دنیای مجازی بوده!!توی دنیای مجازی یکسره دارم میبوسمت بغلت میکنم!واق |پنجم|...ادامه مطلب
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:31

امروز ک رفتیم بیرون باهم نمیدونی چقد دلم میخاست یهویی بپرم بغلت ببوسمت!مدام اون شعر سوسن ک میگفت بهش بگو دوسش داری جلوی چشمم بود!ولی خب باززم نتونستم!تنها کاری ک تونستم بکنم این بود که دستتو بگیرم!بگذریم...خیلی بغلتو دوس دارم!خیلی عطرت خوبه!شونه هات و بازوهات و موهات وقتی بغلت میکنم عالی ان!حس خوب مور مور شدن تنم وقتی نفسات میخوره ب گردنم یا گوشمو گاز میگیری!محشره!هروقت بغلت میکنم با خودم میگم این همون مردیه که میشه بهش تکیه کرد و ی عمر زندگی کرد و زندگی کرد و‌زندگی کرد!نمیدونی چقد میترسم ک خدا ازم بگیرت!مثلا دیگ دوسم نداشته باشی:( حتی فکر کردن بهشم سخته!خیلی سخت!! امروز گفتی چ روز قشنگیه روز |پنجم|...ادامه مطلب
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:31

امروز که رفته بودیم خرو!من تازه داشتم میفهمیدم منظورت چی بود وقتی با کیهان و وحید رفتین اخلمد!حستو درک کردم ک‌میگفتی چقد دوست داشتی من باشم اونجا!اینکه چقد دلت تنگه!اینکه چطور شباهت حتی خیلی کم ظاهری موهای یکی منو انچنان در حس خاستنت درون لحظه کنار خودم برد که دلم لرزید!که دلم خواست ک‌باشی!که دلم تنگ شد برا دستات!برا عطرت!برا بودنت!:) اینکه هرجا میری و هرکار میکنی با فکر تو بود!که اگر بودی چ خوب میشد!چقد اونموقه که مهشیدو بردن یاد خودمون افتادم!یاد ابادگران!یاد ترسی ک داشتم و نیازم ب بغلت!اینکه ساعتای ۱۲ دلم هواتو کرد و فهمیدم وضعم داغون تر ازین حرفاس:))بحث زنو شوهرای گروه میشد میفهمیپم ک چقپ |پنجم|...ادامه مطلب
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : چهارم, نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:31

این همه گیجی و مستی تو از بهر چه است؟.    اینهمه اتش عشق فروزنده ی تو از بهر که است؟ #شعر_من_نویس:)) خب چیز برا نوشتن که زیاده! پریروز ینی شنبه اولین کادوی یهویمو دادی بهم!یدستبند و گردنبند فیروزه!خیلی ذوقم کرد!میدونی ی جوریه ک دوس داشتم بپرم تو بغلت بگم مرسی پوریا مرسی ک‌ ب فکرمی!مرسی ک قشنگ‌مث ی پشتیبان حست میکنم و میدونم که هستی!چقد دلم میخاد ی زمانی برسه ک راحت بگم خب دارم میرم پوریا رو ببینم بعد راحت بغلت کنم!ن ترس از خانواده باشه نه از مردم نه از گشت ارشاد!ینی اون زمان میرسه؟؟؟ب قول تو باید برسه!باید ی شب بیاد من وقتی دارم‌با موهات ور میرم خابم ببره!باید یوقتی بیاد ی کنار اتیش نشتیم داری |پنجم|...ادامه مطلب
ما را در سایت |پنجم| دنبال می کنید

برچسب : پنجم, نویسنده : tasvire1roya2017 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:31